فک کنم امشب … سالگرد اولین گناهم بود … و تو نیامدی و من به تنهایی کابوسش را می بینم … میدونم ….خدا هنوز از اون بالا مهربونی میکنه … راستی خبر داری … که چقدر منتظر ماندم … من دم رفتن گریه نکردم رو یادت هست …؟ فقط چشامو بستم که نبینم … اما … ادامه خواندن یادت هست؟
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.